علامه جوادی عقل را نه همتای وحی بلكه همتای نقل می‌داند

محمد فنايی اشكوری، دانشيار مؤسسه آموزشی و ‌پژوهشی امام خمينی(ره)، در گفت‌وگو با سرويس انديشه خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، در مورد نسبت بين عقل، نقل و وحی از ديدگاه آيت‌الله جوادی آملی اظهار كرد: در ابتدای تبيين بايد به اين نكته اساسی اشاره كرد كه در نسبت عقل، نقل و وحی پرسش اين است كه بين اسلام، كه دين حقی است و عقل كه فی‌الجمله كشف از حقيقت می‌كند و حجت است، چه نسبتی برقرار است؟

اين مدرس حوزه علميه قم خاطرنشان كرد: از قديم‌الايام تا به امروز همواره بحث در اين بوده است كه آيا عقل با دين يا وحی سازگار است يا ناسازگار؟ به همين ترتيب وقتی علم جديد مطرح شد اين پرسش پيش آمد كه آيا علم با دين سازگار است يا ناسازگار؟ نظريات مختلفی در پاسخ به اين پرسش‌ها طرح شده است كه همچنان مورد مناقشه‌ها و جدل‌های حادی است.
مؤلف «نيايش عارفان» در تبيين نظريه آيت‌الله جوادی عنوان كرد: نخستين مدعای استاد جوادی اين است كه طرح اين پرسش‌ها به اين شكل نادرست است؛ بنابراين نبايد با اين شيوه از طرح بحث انتظار حل آن را داشت.
وی با بيان اين‌كه از ديدگاه آيت‌الله جوادی اساسا عقل در سطح وحی نيست تا از نسبت آن‌ها بحث شود، افزود: از ديدگاه استاد جوادی آملی آنچه كه در سطح عقل است، نقل است نه وحی. عقل همتای وحی نيست، بلكه همتای نقل است و علوم عقلی همتای علوم نقلی است نه همسطح وحی.
اين مدرس حوزه و دانشگاه در ادامه سخنانش تصريح كرد: از ديدگاه آيت‌‌الله جوادی آملی، نقل، فهم و تفسير ما از وحی است نه خود وحی. غير معصوم به وحی دسترسی ندارد، وحی مصون از خطاست، اما نقل همچون عقل امكان خطا دارد، چنانچه در كتاب خود، منزلت عقل در هندسه معرفت دينی، گفته است: «وحی سلطان علوم است و صاحبان علوم عقلی و نقلی (حكيمان و فقيهان) را به حريم آن راهی نيست. علوم عقلی و نقلی هر دو همراه با اشتباه و خطا هستند، حال آن‌كه در ساحت وحی الهی خطا راه ندارد.» لذا هيچ علم و كشفی در حد وحی نيست. از اين رو فيلسوف و متكلم با فقيه و محدث سنجيده می‌شوند نه با نبی و وصی.
فنايی با اشاره به اين‌كه عقل و نقل دو راهی‌اند كه ما را به دين می‌رسانند، گفت: جاعل و خالق دين خداست، كاشف دين عقل و نقل است. با استفاده از عقل و نقل می‌توان دين را شناخت و تشخيص داد كه چه چيزی جزء دين است. بنابراين، از ديدگاه‌ آيت‌الله جوادی عقل و نقل بعد از وحی و تحت شعاع آن، هر دو منبع معرفت‌شناختی دين را تأمين می‌كنند.

اين عرفان‌پژوه در ادامه تأكيد كرد: از ديدگاه آيت‌‌الله جوادی، عقل ادراك دين می‌كند نه انشاء احكام دينی؛ يعنی عقل چيزی بر دين نمی‌افزايد، بلكه همانند آيينه‌ای حكم خدا را نشان می‌دهد. عقل ربوبيت و مولويت و قدرت بر ثواب و عقاب ندارد؛ بنابراين نمی‌تواند تشريع كند. حكم عقل به معنای كشف عقل است، چنانكه نقل نيز همين شأن را دارد، چنانچه در كتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت دينی»‌ آمده است؛ «عقل مانند طبيب اهل درايت و معرفت است، نه اهل ولايت و حكومت؛ لذا همانند طبيب فاقد حكم مولوی است؛ زيرا وی مدرك است نه حاكم.» عقل نظری حكمی صادر نمی‌كند، بلكه با كشف ملاك حكم، حكم را كشف می‌كند.
فنايی اشكوری در ادامه تبيين ديدگاه آيت‌الله جوادی آملی اظهار كرد: از ديدگاه آيت‌الله جوادی در اين مطلب فرقی بين عقول انسان‌های عادی و عقول انبياء و اولياء نيست. آن‌ها نيز نمی‌توانند با عقل خود چيزی بر دين بيفزايند و حكمی جعل كنند. خدا كه قادر و غنی مطلق است، تكوين و تشريع را به كسی به نحو استقلالی تفويض نمی‌كند و گرنه محدوديت او و استقلال مخلوق لازم می‌آيد. معصومين(ع) نيز از پيش خود چيزی را تشريع نمی‌كنند، بلكه بازگو كننده تشريع الهی‌اند. آنچه از خدا الهام گرفته‌اند را مطابق حديث قرب نوافل با زبان خدا ابلاغ می‌كنند. ولايت تشريعی آن‌ها به اين معناست كه آن‌ها مجرای بروز اراده تشريعی خداوند هستند.
مؤلف كتاب «بحران معرفت؛ نقد عقلانيت و معنويت تجدد‌گرا» با بيان اين‌كه عقل، مصدر يا منبع دين نيست، تأكيد كرد: همچنين عقل ميزان دين نيز نيست؛ به اين معنا كه هرچه مطابق برهان ‌عقلی باشد، دين است و هرچه كه عقل برهانی به آن راه ندارد خارج از دين باشد. اين بينش افراطی نسبت به عقل است كه آن را ميزان دين می‌داند. بر اين مبنا هنگامی كه عقل رشد می‌كند ديگر نيازی به دين نيست، در حالی كه عقل هيچگاه ما را از دين بی‌نياز نمی‌كند.
اين محقق علوم اسلامی خاطرنشان كرد: بينش تفريطی كه شأن عقل را تنزل می‌دهد، نيز صحيح نيست. از اين رو، نبايد پنداشت كه عقل فقط مفتاح دين است؛ به اين معنا كه از عقل در اثبات وجود خدا، نبوت و حجيت كتاب و سنت استفاده می‌كنيم و همانند كليدی برای ورود به دين بكار می‌گيريم، اما پس از آن ديگر نيازی به عقل نداريم و برای فهم دين فقط سراغ كتاب و سنت می‌رويم؛ لذا آيت‌الله جوادی در كتاب منزلت عقل می‌نويسد: «يكی از آثار مشئوم و تلخ نگاه تفريطی به عقل، تفسير متحجرانه از دين و تبيين راكدانه و جامدانه، نه پويا و پايا از آن است.» حق آن است كه عقل علاوه بر مفتاح بودن مصباح نيز هست و همواره در فهم دين به ما كمك می‌كند.
اين دكترای فلسفه تطبيقی از دانشگاه مك‌گيل كانادا، خاطرنشان كرد: البته بايد توجه داشت كه آيت‌الله جوادی آملی در تبيين نظريه خود معتقد است اولا عقل مراتب دارد و عقول همه افراد در فهم دين يكسان نيست. ثانيا عقل در فهم دين محدوديت‌هايی دارد و همه حقايق دين با عقل قابل شناخت نيست؛ مثلا شناخت ذات حق و كنه اسماء و صفات حق برای احدی امكان ندارد، بلكه فيض و فعل الهی كه وجه‌الله است قابل شناخت است. ديگر اين‌كه شناخت عقل محدود به كليات است و جزئيات دين برای عقل قابل شناخت نيست. راه شناخت جزئيات نقل است.
فنايی در تبيين ديدگاه‌ آيت‌الله جوادی آملی اظهار كرد: خلاصه نظريه استاد جوادی در اين باره اين است كه اولا عقل در برابر دين يا وحی نيست، بلكه در برابر نقل است. ثانيا عقل و نقل هر دو در درون دين قرار دارند، نه در بيرون دين و مقابل آن. ثالثا عقل نيز مانند نقل حجت و معتبر است و از اين جهت فرقی ندارند. عقل و نقل به يك مبدأ و مصدر برمی‌گردند.
اين محقق با اشاره به اين‌كه آيت‌الله جوادی از نقل تعبير به «ما انزله الله» و از عقل به «ما الهمه الله» می‌كند، گفت: از ديدگاه استاد جوادی همه مراتب عقل از عقل تجربی تا عقل ناب حتی عقل عرفی كه موجب طمأنينه عقلائی باشد حجت شرعی هستند.
وی در تبيين اين مدعا تصريح كرد: عقل برهانی وجود خدا را اثبات می‌كند. عالم نيز فعل خدا و دين، قول خداست. پس آنچه را كه عقل می‌شناسد يا فعل خدا و تكوين است يا قول او و تشريع است. حوزه نقل نيز فعل و قول خداست؛ بنابراين عقل و نقل هر دو در صدد انجام يك كارند و هر يك راهی‌اند برای شناخت دين و وحی؛ لذا استاد در جايی ديگر می‌فرمايد: «دليل نقلی در حقيقت قول خدا را ارائه می‌دهد و دليل عقلی می‌تواند فعل، حكم و قانون تكوينی و تدوينی را كشف كند و در كنار دليل نقلی حجت شرعی تلقی شود.»
اين محقق در پاسخ به اين سؤال كه اين ديدگاه و نظريه چه نتايجی را در بر دارد، اظهار كرد: از نتايج برابری و اعتبار عقل و نقل اين است كه برای فهم دين به هر دو امر احتياج است و به صرف اتكاء به نقل نمی‌توان معارف و احكام دينی را بدست آورد؛ لذا خود استاد جوادی گفته است: «پس مراحل ادراك حكم خدا و فهم حجت و معتبر از دين زمانی كامل می‌شود كه هر دو منبع دين؛ يعنی عقل و نقل را بطور كامل بررسی می‌كنيم، آنگاه مجازيم در مسئله‌ای مدعی شويم كه اسلام چنين می‌گويد. به عبارت ديگر مجموع قرآن و روايات و عقل می‌توانند معرف احكام اسلام بوده و حجت شرعی در باب فهم دين را به دست دهند.» اين سخن بدين معناست كه هريك از عقل و نقل به تنهايی بدون ديگری ناكافی است. پس اگر كسی تنها با چراغ عقل يا نقل به سراغ دين رود دين‌شناسی ناقصی خواهد داشت.

شما همچنین ممکن است مانند بیشتر از نویسنده

یک پاسخ بفرست