تفکر فلسفی

در چیسیتی و چرائی فلسفه و  نسبت آن با دیگر علوم و معارف

انتشارات مجمع عالی حکمت اسلامی

زمستان ۱۴۰۰

500 صفحه

در مقدمه این کتاب می خوانیم:

از شگفتی‌های فلسفه، بحث از خود فلسفه و چیستی و جایگاه آن است که یکی از مباحث داغ و پرماجرای فلسفه محسوب می‌شود. هر علمی مسائلی را پیرامون موضوع خود طرح و بررسی می‌کند و کمتر رخ می‌دهد که علمی درباره هویت خود بحث کند. فلسفه‌شناسی یا بحث از چیستی و چرایی و چگونگی فلسفه، نوعی فرافلسفه و فلسفۀ فلسفه است که خود  بخشی و بحثی از فلسفه است.

نکته خاص دیگر درباره فلسفه و مرتبط با نکته پیشین این است که به‌رغم قدمتی که فلسفه در تاریخ اندیشه بشری دارد، کمتر دانشی یافت می‌شودکه تا این میزان درباره ماهیت و ارزش آن بحث و مناقشه مطرح باشد. علوم تازه به‌دوران رسیده‌ای را می‌بینیم که چیستی و اعتبارشان این‌گونه کانون بحث و مناقشه نیست. اما فلسفۀ چند هزار ساله که به‌عنوان مادر و ملکه علوم شهرت دارد و بیشترین آثار و انظار نیز در آن مطرح است و بزرگ‌ترین مغزهای تاریخ بشر هم با عنوان فیلسوف شناخته می‌شوند، به‌عنوان یک علم و حتی به‌عنوان نوعی معرفت محل تردید واقع می‌شود. این خود بخشی از دشواری فلسفه است.

درباره چیستی فلسفه و اهمیت و اعتبار آن، پرسش‌ها و ابهام‌های فراوانی مطرح است. برخی از این پرسش‌ها بدین قرار است: فلسفه چیست؟ قلمرو فلسفه کدام است؟ فایده فلسفه چیست؟ آیا پرداختن به فلسفه ضروری است ؟ روش تفکر فلسفی چیست؟ نسبت فلسفه با علوم دیگر چیست و فلسفه چه اثری بر علوم دارد؟ آیا در فلسفه پیشرفتی صورت گرفته است و اساساً آیا پیشرفت در فلسفه ممکن است؟ فلسفه با دین چه نسبتی دارد؟  مکتب‌های فلسفی با یکدیگر  چه نسبتی دارند؟ فلسفه چه نقشی در زندگی بشر دارد؟ آیا فلسفه می‌تواند نقشی در شکل گیری تمدن داشته باشد؟ آیا فلسفه اسلامی ممکن است؟ تفاوت فلسفه اسلامی با فلسفه غرب در چیست؟ آیا فلسفه برای صنف خاصی از مردم است؟ آیا مردم عادی می‌توانند فلسفه بیاموزند؟ چگونه باید فلسفه را آموخت؟ آیا می‌توان به کودکان فلسفه آموخت؟ چگونه می‌توان در فلسفه نوآوری کرد؟ چرا گروهی با فلسفه مخالف هستند؟   نگارنده در صدد است در خلال بخش‌های مختلف این اثر، به برخی از این پرسش‌ها پاسخ دهد.

پرسش‌های بنیادین فلسفی پرسش‌هایی وجودی هستند و نمی‌توان آنها را نادیده گرفت یا کم‌اهمیت تلقی کرد. فلسفه از زیربنایی‌ترین عناصر سازنده فرهنگ و تمدن بشری است. کافی است توجه کنیم که مشاهیر و نوابغی همچون کنفوسیوس، بودا، شانکارا، فیثاغورس، سقراط، افلاطون، ارسطو، افلوطین، فارابی، ‌ابن‌سینا، سهروردی،  نصیرالدین طوسی، ملاصدرا شیرازی، آگوستین، آکوئیناس، دکارت، اسپینوزا، کانت، هگل، هایدگر، و ویتگنشتاین ـ که از اثرگذارترین شخصیت‌های متفکر تاریخ در جوامع مختلف هستند ـ فیلسوف هستند. ازاینجاست که شناخت چیستی، چگونگی و چرایی فلسفه، اهمیت به‌سزایی دارد.

در بخش‌های هفت‌گانه این کتاب، عناوین زیر کانون بحث واقع شده‌اند: چیستی فلسفه، تاریخ فلسفه اسلامی، آموزش و پژوهش در فلسفه، فلسفه اسلامی معاصر، فلسفه و علوم انسانی و اجتماعی، فلسفه‌هراسی و فلسفه‌ستیزی، و نسبت فلسفه و دین.

شما همچنین ممکن است مانند بیشتر از نویسنده

یک پاسخ بفرست