چراغ مصطفوی با شرار بولهبی

چراغ مصطفوی با شرار بولهبی

اینکه ایران دشمنی بنام آمریکا، اسرائیل و آل سعود و اذنابش مثل امارات دارد واقعیتی غیر قابل انکار است و کسانی که این واقعیت آشکار را نمی بینند گرفتار توهم و بی خبری هستند. نکتۀدیگر این است که آنها هیچگاه دست از دشمنی و توطئه بر نمی دارند و لحظه ای از شیطنت و طراحی برای ضربه زدن به کشور و نظام ما غافل نمی شوند. غفلت از این امر بسیار خطرناک و زیانبار است.

یکی از روش های دشمن برای به زانو درآوردن نظام، توسل به اراذل و اوباش است. این شیوه ای است که در بسیاری از کشورها جواب داده است. در کودتای 28 مرداد نیز دولت آمریکا به کمک اراذل و اوباش توانست دولت ملی مصدق را سرنگون کند. دشمن عده اندکی را که لیدر خرابکاری هستند می خرد و جمع کثیری را نیز با فریب و اغفال و تحریک احساسات به میدان می کشد. این کار وقتی ممکن است که در کشور زمینه برای اعتراض و نارضایتی فراهم باشد. بنا بر این کسانی که با سیاست های غلط اقتصادی موجب گرانی، و تورم و بی کاری می شوند خواسته یا ناخواسته در جنایات اغتشاشگران شریکند. کسانی که به رغم تأکیدهای فراوان رهبری بر اهتمام به اقتصاد مقاومتی، همچنان چشم امید به خارج دوخته اند، و با سیل واردات بی حساب و کتاب و بازگذاشتن درهای قاچاق، تولید و اشتغال را در کشور فلج می کنند، لیدرهای واقعی اغتشاشگران هستند. چون تا این زمینه نباشد بهانه ای برای اغتشاش پیش نمی آید. روشن است که نتیجۀ قطعی واردات بی حساب و رشد سرسام آور قاچاق، فلج شدن تولید داخلی و افزایش آمار بیکاری و در نتیجه فلج شدن اقتصاد و نارضایتی و ضعف و شکست کشور است. این معادلۀ پیچیده ای نیست که مدیران و فعالان اقتصادی از آن بی خبر باشند. بنا بر این شکی نمی ماند که در کشور افراد و جریان های قدرتمندی هستند که برای نابودی اقتصاد کشور دست به چنین اقداماتی می زنند. با نصیحت و عتاب و شعار هم هرگز جلوی این کارها گرفته نخواهد شد. این مثل آن است که به گرگی که به گله ای حمله کرده نصیحت کنیم و خواهش کنیم و یا تشر بزنیم که حمله نکند. پس راه مقابله با این فتنه ها چیست؟ راه عملی برای تحقق اقتصاد مقاومتی چیست؟ اگر مدیریت اقتصاد مقاومتی در اختیار افراد و جریان هایی باشد که هیچ اعتقادی به اقتصاد مقاومتی ندارند و شب و روز در جهت خلاف آن مشی می کنند، در این شرایط چه باید کرد؟ اینکه مسئولین دلسوز چه باید بکنند را به خودشان واگذار می کنیم. اما در اینکه ما به عنوان مردم عادی در این زمینه چه نقشی می توانیم ایفا کنیم، جا دارد قدر ی تأمل کنیم. آیا ما آدم های عادی می توانیم کاری بکنیم؟ برای پاسخ به این سوال خوب است در این پرسش ها تأمل کنیم؟ آیا اگر ما مردم عادی محصولات وارداتی را نخریم و محصولات وارداتی در انبارها بمانند، وارد کنندۀ سود جو به وارداتش ادامه خواهد داد؟ اگر ما مردم کالای قاچاقی را نخریم و این کالاها در انبارها بمانند و گرد بخورند، باز آمار قاچاق بالا خواهد رفت؟ اگر ما مردم برنج و چای و میوه و تنقلات و لباس و وسایل آرایش و وسایل خانگی خارجی و واراداتی را نخریم و بجای آن محصولات ایرانی بخریم، چه اتفاقی می افتد؟ آیا چرخ تولید داخلی به راه نمی افتد؟ آیا کشاورزی و صنعت داخلی رونق نمی گیرد؟ آیا مشکل اشتغال رفع نمی شود؟ آیا نقشه های دشمن برای به زانو درآوردن کشور نقش بر آب نمی شود؟ پس اگر به این آسانی می توان دشمن را شکست داد و اقتصاد کشور را شکوفا کرد، چرا چنین نمی کنیم؟ مگر ما عزت و سربلندی و پیشرفت کشورمان را نمی خواهیم؟ مگر نمی دانیم با خرید کالای خارجی این عزت و سربلندی بدست نمی آید، بلکه ذلت و شکست به سراغمان خواهد آمد؟ پس چرا فریب زرق و برق کالاهای بنجل خارجی را می خوریم و با خرید محصولات وارداتی کارخانه ها و کارگاه ها و مزارع خودمان را یکی پس از دیگری تعطیل و جوانان مان را بیکار می کنیم و کارخانه ها و مراکز تولیدی کشورهای غربی را پر رونق و مشکل اشتغال آنها را حل می کنیم؟ ما روزانه با خرید کالاهای خارجی از مصنوعات و محصولات کشاورز ی و نساجی تا اسباب بازی و لوازم التحریر و تنقلات و وسایل بهداشتی و آرایشی سیل ثروت کشور را بسوی جیب های شرکتهای خارجی روانه می کنیم و تولید داخلی را به نابودی می کشیم. اگر کشورمان را دوست داریم و اگر از مشکلات اقتصادی ناراحتیم و اگر می خواهیم دشمن را شکست دهیم به خرید محصول ایرانی رو بیاریم. این کالاها اگر مشتری نداشته باشند وارد نمی شوند، چنانکه مواد مخدر اگر خریدار نداشته باشد قاچاقچی بیکار می شود و شغلش را تغییر می دهد و مشکل اعتیاد و قاچاق مواد مخدر بدون هیچ خسارت و تلفات و هزینه ای حل می شود و تا وقتی که مواد مخدر مشتری و خواهان دارد مشکلات ناشی از مواد مخدر از جمله شهادت مأموران مبارزه با مواد مخدر را خواهیم داشت. البته اگر محصولی در ایران تولید نمی شود و ما به آن نیازمندیم هیچ اشکالی ندارد که محصول خارجی را بخریم. سخن در محصولاتی است که در داخل تولید می شوند و از کیفیت مناسبی برخوردار هستند. از اینجا روشن می شود که آگاهی چه نقش عظیمی در حل مشکلات و موفقیت و پیشرفت یک جامعه دارد و جهل و غفلت و بی توجهی چه نقش ویرانگری می تواند داشته باشد. آگاهی فقط تظاهرات کردن و شعار دادن نیست که آن هم در جای خود خوب است. اما اگر در تظاهرات علیه دشمن و ایادی داخلی و دزدان اقتصادی شعار دهیم اما در عمل مشتری پرو پا قرص کالاهای آنها باشیم، دشمن را در زبان طرد و در عمل تقویت و حمایت کرده ایم و کار ما مصداق یک بام و دو هوا خواهد بود. در این صورت او به شعار ما خواهد خندید و خواهد گفت که هر چه میخواهید شعار دهید، شما با خرید کالاهای وارداتی و قاچاقی ما روز به روز جیب های ما را پر تر ،برج های مار ا بلند تر، و سبیل های ما راچرب تر می کنید!

شما همچنین ممکن است مانند بیشتر از نویسنده

یک پاسخ بفرست