به گزارش خبرگزاری حوزه، دکتر محمد فنایی در نشست علمی «محوریت عرفان اسلامی و سده حوزه» که در سالن اجتماعات مرکز رسانه و فضای مجازی حوزه های علمیه برگزار شد، در ابتدای سخنان خود به بحث عرفان در حوزه علمیه اشاره نمود و اظهار داشت: عرفان اولاً و بالذات علم درسی نیست، چرا که ماهیت و حقیقت عرفان ذاتاً درس و بحثی نیست و هم به لحاظ تاریخی نیز اینگونه نیست که از ابتدا درس عرفان شروع شده باشد.
وی با بیان اینکه درس عرفان بسیار متأخر از واقعیت عرفان است، اظهار داشت: بسیاری از عارفان راستین شناختهشده نیستند و همچون عالمانِ صاحب کتاب و کرسی درس نیستند و در نتیجه ناشناخته میمانند؛ چرا که حقیقت عرفان امری باطنی و ارتباط قلبی است بین بنده و خدا است که ممکن است ظهور بیرونی نداشته باشد و لذا بسیاری از انسانهای اهل باطن و معرفت شناختهشده نیستند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه به حقیقت عرفان و عارفان نمیتوان صرفاً نگاه تاریخی داشت، چرا که در موارد بسیاری انعکاسی در تاریخ نداشته است، ابراز داشت: کسانی که اهل درس و بحث هستند هم ممکن است عارف باشند، ولی عرفان را با استادان و مولفان عرفان نمیتوان مساوی دانست.
وی با اشاره به اینکه اولیای الهی اغلب ناشناخته بودند، تصریح کرد: اینگونه نیست که هر کسی که از علم عرفان برخوردار است از حقیقت عرفان نیز برخوردار باشد؛ اگر از عرفان در حوزه سخن گفته شده و از افرادی نام برده می شود، مراد این نیست که عرفان منحصراً در این افراد خلاصه گردد؛ چه بسیار افراد ناشناخته ای که از عرفان حقیقی برخوردار بودند و هستند اما ناشناخته اند.
فنایی به برخی از عارفان اسلامی در سده اخیر اشاره نمود و با بیان اینکه عرفان در حوزه علمیه دو سرشاخه داشته، یکی مکتب حکمی عرفانی تهران و دیگری مکتب اخلاقی معنوی نجف است، یادآور شد: مدرسه حکمی عرفانی تهران دنباله حکمت متعالیه ملاصدرا بوده و استادان آن هم فیلسوف و هم اهل عرفان نظری بودند. به گونه ای میتوان گفت که این سنت تلفیقی از فلسفه و عرفان و سایر معارف اسلامی است که از آن به هماهنگی برهان، عرفان و قرآن یاد میشود.
سخنران نشست ضمن اشاره به اینکه در مشرب عرفانی در حوزه تهران که دنباله مکتب اصفهان است، تلفیق میان حکمت و عرفان و توجه به عرفان نظری بسیار اهمیت دارد و بزرگان این مکتب به شدت اهل فلسفه و عرفان هستند، ابراز داشت: بسیاری از علمای حوزه علمیه قم نیز تربیتیافته سرچشمه سلوکی نجف اشرف هستند و به نوعی مکتب عرفانی حوزه قم از هر دو مکتب تهران و نجف سرچشمه گرفته است.
وی در این میان از بزرگانی مانند میرزا جواد ملکی تبریزی، امام خمینی، آیت الله بهجت، علامه طباطبائی و شاگردان ایشان نام برد که نقش بسزایی در شکل گیری مکتب عرفان قم داشتند. البته در اینجا هم مانند جاهای دیگر ما با تنوع رویکردها و سلیقه مواجهیم که امری طبیعی است.
فنایی افزود: نوع گرایش افراد با نوع شخصیت افراد ارتباط دارد و به نوعی با کل شخصیت آنها تناسب پیدا می کند، برخی بیشتر اهل بحث های نظری هستند، و بعضی نیز بیشتر به سلوک و عمل توجه دارند و به مباحث نظری چندان اهمیت نمی دهند. البته شکی نیست که همه بزرگان عرفان دراین دوره هم اهل سلوکند و هم اهل تفکر و معرفت، اما ممکن است یک جنبه در برخی غلبه داشته باشد؛ چنانکه برخی بیشتر اهل فعالیت اجتماعی هستند و بعضی بیشتر به خلوت و مراقبه توجه دارند.
وی در ادامه یادآور شد: همواره با عرفان مخالفتهایی وجود داشته است. بخشی از مخالفان عرفان متشرعینی هستند که فکر میکنند عرفان با شریعت عملاً یا نظراً ناسازگار است و به نظر اینان باورهای عرفانی با شریعت تطابق ندارد و از این رو نگران رواج عرفان هستند.
سخنران نشست افزود: بخشی از مخالفتها از سوی افراد سکولار صورت می گیرد که معتقدند عرفان عامل رکود و توقف جامعه بوده، انسان را به انفعال و بیتوجهی به آبادانی دنیا میکشاند و تصور میکنند که عارفان تنها همتشان این است که خودشان را به لحاظ معنوی نجات دهند و دغدغه پیشرفتهای اجتماعی و حل مشکلات جامعه و توجه به رنج های انسان ندارند. این آسیب ها کم و بیش در میان اهل عرفان رخ داده است، اما خطای منتقدان این است که این آسیب ها را لازمۀ ذات عرفان می دانند و آن را به همۀ اهل عرفان تعمیم می دهند.
وی با بیان اینکه عرفان در گذرگاههای مختلف با آسیبهایی روبرو بود و انحرافاتی در جریان های اهل عرفان و تصوف رخ داده، خاطرنشان کرد: متأسفانه در بسیاری از موارد به جای آسیبشناسی و مواجهه با آسیب و اصلاح آن، با اصل عرفان مخالفت شده است.
فنایی با اشاره به اینکه برخی علت عقبماندگی جامعه اسلامی را عرفان دانسته اند و بر این باورند که استعدادها به جای حرکت به سمت علوم، به سمت درویشی و سلوک عرفانی حرکت کرده، یادآور شد، منتقدان متشرع و سکولار عرفان، ضمن اغراق گویی در این اشکالات و تعمیم ناروای آنها، بین اصل عرفان و آسیب هایی که اهل عرفان دچار آن شده اند نتوانسته اند تفکیک کنند.
سخنران نشست با تأکید بر اینکه یکی از وظایف اهل عرفان مواجهه درست با مخالفتها و روشنگری است، اظهار داشت: این امر از این جهت ضروری است که این مخالفتها در بسیاری از موارد مانع برخورداری مردم از برکات عرفان شده است.
وی در بخش دیگری از سخنانش افزود: علاقهمندان به عرفان به حق انتظار دارند تا اهل عرفان پاسخگوی نیاز معنوی جامعه باشند. قطعاً نیاز امروز به عرفان تاحدی متفاوت از نیاز گذشتگان به عرفان است. جوان امروزی به دنبال آن است تا معنویت را همراه با شادی و نشاط و زندگی مطلوب داشته باشد.
فنایی با بیان اینکه عرفانهای نوظهور با بهرهگیری از تکنیک ها و تجربیات و بهرهگیری از شبه علوم، چنین وانمود میکنند که پاسخگوی عطش معنویتخواهی جامعه و نسل امروزی هستند، ابراز داشت: متأسفانه اهل عرفان ما در ارائه و عرضه عرفان همچنان بر سبک های کهن پافشاری نموده، گامی جدی برای تأمین نیاز نسل امروزی برنداشته اند و به نیاز معنوی نسل امروز پاسخ درخوری نداده اند.
وی با تأکید بر اینکه باید معنویت دینی را به شکل عقلانی، جذاب و اثرگذار در زندگی مردم معرفی نماییم، یادآور شد: باید با استفاده از میراث گرانبهای بزرگان حکمت و عرفان، هم پاسخ منطقی و معقول و قانعکننده به مخالفان بدهیم، و هم انتظارات مشتاقان این عرصه را تامین کنیم.
این استاد دانشگاه نوسان بین انزوا و ابتذال را از چالشهای جریان عرفانی دانست و گفت: آنچه وظیفۀ عالمان راستین عرفان است این است که عرفا را از افتادن در ورطۀ انزوا و ابتذال حفظ کنند و البته سامان دادن به این موضوع نیازمند علم و هنر و بصیرت است.
سخنران نشست افزود: خوشبختانه هرچقدر در زمان به جلو می آییم، عرفان اسلامی پیراستهتر شده، به لحاظ اعتقادی و سلوکی به روح آموزههای اصلی شریعت نزدیکتر میشویم.
فنایی اشکوری در ادامه به مهمترین شاخصهها و ویژگیهای عرفان خالص شیعی اشاره نمود و ابراز داشت:
عرفان اصیل شیعی پنج شاخصه مهم دارد: ۱. مطابقت با شریعت، ۲. اسوه قراردادن معصومین، ۳. اعتقاد به تکثر راه های معرفت: یعنی عقل، شرع و شهود، ۴ . توجه به بُعد اجتماعی و انسانی عرفان، و ۵، عقلانیت و اعتدال.
وی مطابقت با شریعت را نخستین شاخص عرفان خالص برشمرد و با بیان اینکه عرفان راستین نه یک کلمه به شریعت اضافه می کند، نه کلمهای را کم می کند و نه کلمه ای را تغییر میدهد، ابراز داشت: عرفان به بعد باطنی دین ناظر است و باطن البته نباید به گونهای باشد که با ظاهر دین تعارض پیدا کند.
سخنران نشست با اشاره به اینکه در عرفان اصیل شیعی، اسوه و نمونه کامل عرفان حضرات معصومین علیهمالسلام معرفی میشوند، خاطرنشان کرد: اهل سیر و سلوک عرفان شیعی اسوه و نمونه کامل را تنها منحصر در معصومین علیهمالسلام دانستهاند و تبعیت مطلق از استاد که در برخی از فرقههای صوفی مشاهده میشود، سخنی نامعقول است.
این استاد دانشگاه به تکثر راههای معرفت اشاره نمود و ابراز داشت: عرفانی که انحصارگرا باشد و به عقل و شریعت توجه نکند و تنها به شهود و تجربۀ شخصی بسنده کند دور از معارف اهل بیت علیهمالسلام و ناسازگار با آن است. نباید راههای اصیل معرفت چون عقل، کتاب و سنت و شهود قلبی که نورانیتبخش درون برای درک حقایق است کنار گذاشته شوند.
وی با بیان اینکه عرفان اصیل شیعی هم بُعد فردی و هم بعد اجتماعی دارد و کسی که در مسیر عرفان قرار میگیرد نباید خود را از مسئولیتهای اجتماعی رها بداند، خاطرنشان کرد: در عرفان اصیل دینی کسی حق ندارد از وظایف دینی در بعد فردی و اجتماعی عدول نماید، عارف واقعی هیچگاه شغل خود را عبادت نمیپندارد، چرا که عرفان روحی در زندگی انسان در هر شغلی است.
فنایی با بیان اینکه عرفان اصیل شیعی محصول آموزههای اسلامی و اهل بیت علیهمالسلام است، عقلانیت در نظر و اعتدال در عمل را از دیگر ویژگیهای عرفان اصیل شیعی برشمرد و اذعان داشت: ریاضت از ضروریات مسیر سیر و سلوک بوده، انسان تنبل و عیشونوشطلب نمیتواند خود را در مسیر اهل عرفان قرار دهد؛ چرا که دینداری، انجام واجبات و ترک معصیت همراه با ریاضت است. اگر انسان بخواهد بر خود مسلط باشد و فریب شیطان را نخورد باید تحمل سختی نماید.اما ریاضت غیر از خودآزاری و تحمیل رنج بیهوده بر خود است.
وی خاطرنشان کرد: متأسفانه در بحث سیر و سلوک عرفانی، مکتبهای هندی و مسیحی ریاضت را بر مبنای خودآزاری شکل میدهند، در حالیکه عرفان اصیل شیعی عقلانی بوده، به دور از خودآزاری و تحمیل ریاضت های آسیب زاست.
فنایی در بخش پایانی سخنان خود با تأکید بر اینکه در این دوران ما خوشبختانه شاهد الگوهای موفقی چون امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی بودهایم، تصریح کرد: باید مشرب و مسلک این بزرگان که نزدیکترین راه به دین و معارف اهل بیت علیهمالسلام و عرفان مطلوب شیعی است را ترویج نماییم.
https://hawzahnews.com/xdJSX