راهکاری عملی و کاربردی برای رسیدن به علوم انسانی اسلامی
دستیابی به علوم انسانی اسلامی مستلزم پیمودن سه گام اساسی است:
گام اول: تدوین موسوعۀ علوم انسانی بر اساس منابع اسلامی
این مرحله شامل گردآوری و طبقه بندی آیات، روایات و سیره معصومین(ع) در رشتههای مختلف علوم انسانی (مانند اقتصاد، تعلیم و تربیت، سیاست، حقوق…) است. برای مثال، در حوزه اقتصاد، تمام متون مرتبط با مفاهیم مرتبط با اقتصاد مانند مالکیت، تجارت، انفاق از قرآن و احادیث استخراج و تدوین می شود.
پروند تدوین موسوعه هم باید باز باشد و مرتب به روز رسانی شود. دلالت بسیاری از متون تلویحی، ضمنی و تابع اجتهاد است و با هر تاملی می توان از متنی نکته ای درباب یکی از مباحث علوم انسانی یافت که به ذهن پیشینیان نرسیده باشد.
گام دوم: استخراج و نظام مندسازی آموزه های اسلامی در موضوعات علوم انسانی
در این مرحله، با روش اجتهادی، آموزه های اسلامی در هر حوزه (اقتصاد، تربیت، سیاست و …) تدوین می شود. این آموزه ها را می توان در سه بخش تنظیم کرد:
۱. مبانی اعتقادی و کلامی (مثل عدالت اقتصادی در اسلام)
۲. احکام فقهی (قوانین مالی، معاملات و …)
۳. اخلاق کاربردی (آداب تجارت، مسئولیت های اجتماعی و …)
به بیان دیگر ، آموزه های اسلامی در هر شاخه از شاخه های علوم انسانی را می توان به دو دستۀ توصیفی و تجویزی تقسیم کرد و آموزه های تجویزی نیز به دو دستۀ فقهی و فقهی اخلاقی تقسیم می شود.
خروجی این مرحله، شکلگیری “الهیات مضاف” (مانند الهیات اقتصاد، و الهیات تعلیم و تربیت) است که چارچوب نظری اسلام را در هر رشته مشخص میکند.
بایدگفت که تدوین الهیات علوم انسانی کاری نیست که یک بار برای همیشه انجام گیرد، بلکه فرایندی مستمر و پویا است که مرتب باید بازنگری و تکمیل و روزآمدگردد.
ضمنا مراد تدوین یک متن رسمی در این باب نیست، که آفت پیشرفت علم است؛ بلکه باز شدن باب چنین کار پژوهشی است. طبعا لازم است متون متعدد با دیدگاه ها و سبک ها مختلف نوشته شود.
برای انجام دو مرحلۀ یادشده، تخصص در علوم انسانی ضروری نیست، اما آشنایی کلی با علم مربوطه و سرفصل ها و مفاهیم هر رشته (مانند روانشناسی یا جامعه شناسی) ضروری است تا موضوعات به درستی تفکیک و سازماندهی شوند.
گام سوم: ورود به فرایند اسلامی سازی علوم انسانی
این گام، پیچیده ترین و تخصصیترین گام است که دو مرحله دارد: الف. تولید نظریه، ب. راستی آزمایی آن در میدان عمل
مرحلۀ نخست: تولیدنظریه در این گام دو شرط اساسی دارد:
۱. تسلط بر علوم انسانی روز (مانند اقتصاد کلاسیک یا روانشناسی جدید)
۲. توانمندی در اجتهاد فقهی و تحلیل منابع دینی
در این مرحله، با تکیه بر فلسفه و روششناسیِ علوم انسانی اسلامی (که به تدریج و همزمان با پیشرفت علم تکمیل می شود)، نظریه های موجود علوم انسانی با آموزه های اسلامی بازخوانی، اصلاح یا بازسازی میشوند.
فلسفه علوم انسانی اسلامی (شامل مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، روششناختی و ارزششناختی) به صورت طراحی اولیه و اجمالی در آغاز کار تدوین می شود، اما صورت پیشرفته و تفصیلی آن قبل از طی مراحلی از کشف و تدوین علوم انسانی اسلامی میسر نیست. فلسفۀ هر علم همگام با فرآیند اسلامی سازی شکل میگیرد و توسعه می یابد؛ همانگونه که مرحلۀ پیشرفتۀ فلسفه علم فیزیک پس از کشف قوانین نیوتن و نسبیت تکامل یافت.
بنابراین، هرگونه تلاش برای اسلامی سازی علوم انسانی بدون گذر از مراحل اول و دوم، یا بدون درنظرگرفتن این تعامل پویا، با چالشهای نظری و اجرایی مواجه خواهد شد.
امکان گام اول و دوم تقریبا اتفاقی و اجماعی است و کسی مخالف نیست و ضمناً چندان دشوار هم نیست، اما با این همه تاکنون انجام نگرفته است. اما امکان گام سوم یعنی تولید علوم انسانی اسالمی مخالفان بسیاری دارد و محل مناقشه است و البته عملی کردن آن دشوار است.
مرحلۀ دوم اعتبار سنجی نظریات. از آنجا که علوم انسانی صرفا معارف ذهنی و نظری نیست، بلکه کاملا به عمل و زندگی فردی و اجتماعی مرتبط است، تولید علوم انسانی نیز تنها با کار نظری و پژوهش و تولید کتاب و مقاله به پایان نمی رسد. گام مهمتر در تولید علوم انسانی آزمودن آن در صحنۀعمل است. توفیق عملی بزرگترین آزمون اعتبار نظریات علوم انسانی است و میدان عمل آزمایشگاه اعتبارسنجی این علوم است.
حاصل کلام:
مسیر اسلامی سازی علوم انسانی، فرآیندی تدریجی، میان رشته ای و مبتنی بر همکاری متخصصان دینی و علوم انسانی و نهادهای حاکمیتی است که بدون پایه ریزی دقیق مراحل پیشین (تدوین منابع و نظاممندسازی آموزه ها و سپس ورود روشمند به پژوهش علمی تخصصیی) و توفیق عملی در صحنۀ جامعه به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.