جریان نو صدرایی در فلسفه اسلامی

متن مناظره دکتر محمد فنایی اشکوری و دکتر یحیی یثربی دربارۀ فلسفه نوصدرائی که در برنامه زاویه و در شبکه چهارم سیما پخش و از سوی سایت صدا و سیما آماده گردیده تقدیم شما می گردد.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
مجری ( مسعود معینی پور ) – با نام یادخدا وسلام وصلوات‌ برپیامبررحمت وخاندان طیبین وطاهرین وعرض سلام وادب واحترام دارم محضربینندگان محترم با مجموعه دیگرازمجموعه برنامه‌های زاویه مجله علوم انسانی محضرشما هستیم. پیشاپیش میلاد پربرکت مولالموحدین امیرالمؤمنین خدمتتون تبریک عرض می‌کنم وحضورتون عرض کنم که ازحضورپرثمر برادربزرگوارم جناب آقای کاکاوند دربرنامه قبل تشکرمی‌کنم وامیدوارم درادوارمختلف برنامه بتونیم ازسایردوستانی که درحوزه‌ی اجرا می‌تونن تخصصی به ما کمک بکنن درزاویه انشاءالله بهره بگیریم عرض کنیم امروزیکم خرداد بود وروزفلسفه وروزملا صدرا وروزحکمت متالیه صدرالمتألهین به همین مناسبت ما هم سعی کردیم برنامه‌ای دراین باب طرح ریزی بکنیم درحضوراساتید بحث فلسفه نوصدرایی رودرجریان فلسفه اسلامی وشکل گیری جریان نوصدرایی روپیگیری بکنیم ومحضرشما بحثی روارائه بدیم میان برنامه‌ای روببینید من مقدمه عرض کنم خدمتتون بعد سرمقاله وبعد درخدمت مهمانان دراستودیو تشریف دارن میان برنامه درباب یک کلاس دکتری فلسفه هست که کسی که بحثی را ارائه می‌کنه درباب فلسفه اسلامی وتصورات وتحولات که درجریانات فلسفه اسلامی اتفاق افتاده با هم ببینیم درمحضرشما هستیم
میان برنامه: ( صدای گوینده و افراد مختلف )
تلاش برای یافتن معنای نوصدرایی
این یک کلاس فلسفه اسلامی دردوره دکترا ودانشجویی جوانی که برجای استاد نشسته که اصطلاحاً سمینارارائه دهد ازقضا موضوع سخنش ملاصدراست.
-ذرات دارای وجود فی النفسه هستند اما فاقد وجود. بالنفسه هستند. ودارای وجود بالجوهرند. سعی نشوندن تألیفیه یعنی وضع سیال ادبی(صدا مغشوش بوده است ودرست تایپ نشده است) مشغول به جعل تألیفی است…..
– ما می‌تونیم دفاع کنیم اینطوری دفاع کنیم که دیدگاه صدرا درباره‌ی حادث القدیم کاملاً آنچه امروزه قابل دفاع هستش…..
– ازاین دست گفتگوهای فلسفی درباره‌ی ملاصدرا دردانشگاه‌ها ومجامع حکمی حوضه‌ها فراوان است واما چند سالی است که عده‌ای همین گرگرفتن بحث درباره ملاصدرا را دلیلی برظهورجریانی جدید تحت عنوان جریان نوصدرایی می‌دانند اما آیا واقعا پدیده ملموس ومشت پرکن به این نام درعالم خارج وجود دارد یا این صرفا یک نام گذاریست.
– مواجهه نشدم با این …
-بعد ازچهارصد سال که ازملاصدرا می‌گذره کسانی روما همچنان داریم که این‌ها با مبنای فلسفی ملاصدرا می‌خوان درحوضه مسائل وموضوعات جدید تفکرکنن ازاین جریان که به عنوان جریان نوصدرایی یاد کرد. -معمولاً تدارکات … ابلاغ می‌کنن فکرکنم که درواقع یه جوری بگیم که بازخوانی اندیشه های صدراست…- بله خوب چنین جریانی وجود داره وما می‌تونیم بگیم که درواقع حالا علامه باتوجه به ابتکاراتی که داشته خوب یک بحث‌ جدید را در فلسفه وارد کرده ازجمله قرآن صدیقینش که مبتنی بریک روش جدیدی هستش
-بله قطعاً جریان نوصدرایی وجود داره وتنها به عنوان یک اسم مطرح نیست بلکه دربردارنده محتوای فلسفی هستش وادامه … به تکامل یافته فلسفه صدرایی هستش
– می‌تونیم بگیم که این نوع یک نگاه نوصدرایی صدراست که به این معناست که ما مشکلات زمان خودمون رو ببینیم و بعد راه حلش روازفلسفه صدرا بخوانیم
-جریان مشهوربه نوصدرایی ازکی به صحنه درآمده است
– بعد ازملاصدرا شاهرینی مختلفی آمده‌اند وبه شرح ملاصدرا پرداخته‌اند برخی ازشاهرین نکات جدیدی وابداعات ونوآوری‌هایی داشته‌اند ولی برخی نه درحد شهروتلیغه البته این حرکت روبه یک معنا می‌توان به آقا علی حکیم دربدایع الحکم نسبت داد که بعضی ازپرسش‌های دِکارت پاسخ میده با کمک فلسفه اسلامی وحکمت متعالیه ولی به‌طور جامع‌تری این کار توسط علامه طباطبایی شروع شد
-تقریباً ما ازمرحوم ملاعلی نوروزی به این طرف حدوداً دویست و پنجاه سال به این طرف افرادی را می‌بینیم که فلسفه صدرایی رورواج بخشیدن دردوره معاصر به‌طور مشخص علامه طباطبایی مرحوم آقای مطهری ازمعاصرین امسال استاد جوادیان بودیم.
– مثلا شاهد شهرهای جناب سبزه واری هستیم ملابادی فلسفه صدرا خوب این طرح درواقع نکات جدید ونوکمتربه چشم می‌خوره ولی درآثارعلامه طباطبایی که دقت می‌کنیم این مسئله بیشتربه چشم می‌خوره -برخی چنین ادعایی دارن که فلسفه صدرایی کاملترین فلسفه هستش تا حالا به ظهور رسیده ومی‌تواند همین الان به تمام نیازهای فکری ما پاسخگو باشه این یک نگاه افراطی هستش که البته تمام نوصدرایان این اعتقاد روندارن اما برخی با این نگاه افراطی تن به هیچ نوع فلسفه‌ای دیگه‌ای نمی‌دهند که باید مورد نقد قراربگیرند
– آیا این جریان جدید یافته‌ها وساخته‌ها قابل اعتنائی داشته است وآیا درمجموع جریانی موفق به حساب می‌آید
– اگرمجدداً بازخوانی بشه وبا  یک نگاه سیستماتیک به فلسفه ملاصدرا نگاه بشه می‌تونه بسیارتأثیرگذارباشه درحل بسیاری ازمشکلات فلسفی وحتی مشکلات کلامی نظرمن هستش که بله میشه این کارروکرد یعنی این که قابلیت این کار روداره خیلی ازمتون قدیمیم روهم همین کاررومی‌کنیم
– اگرملاک موفقیت یک جریان فکری حل مسائل مربوط به حوزه‌ای که دراون جریان فکری قرارمی‌گیرد تعریف بکنیم من حقیقت به مطلب جریان نوصدراییان روفی الجمله موفق می‌دانم اما بالجمله ناموفق
-خوب بله البته چون یک جریان ناپدید هست وعمرزیادی ازش نمیگذره نباید انتظارداشته باشیم همه‌ی پرسش‌های فلسفی معاصرروباتوجه به مقاطع مختلف ؟هست حکمت؟ پاسخ داده باشه ولی یک سری تکامل رو داره دوتا ازابتکارات علامه یکیش برهان صدیقین ؟ هردو تاثیرداره واقعاً تاثیرداره برهان صدیقی روشش ممکنه ؟ اسلامی روعوض بکنه بحث اعتباریات ممکنه تمام مباحث درزمینه دین روعوض بکنه نوع شاخه‌های فلسفی مضاف درمغرب زمین به مسائل ملموس وعینی و؟ می‌پردازند این پتانسیل دردرفلسفه اسلامی فراهم هست اما به فعلیت نرسیده مضاف برای این که نمی‌تونیم انکاربکنیم که با این فلسفه فعلی صدرایی صدق ما نمی‌تونیم به تنهایی مسائل الزمامی خودمون رو پاسخگو باشیم
– حالا وقت هست که بپرسیم فرق صدرایی بودن با نوصدرایی بودن دقیقاً چیست؟ وچگونه می‌توان افق گشایی ومنظرآفرینی نظام فلسفی حکمت متعالیه واقع بینانه امیدوار بود.
مجری: امروزیکم خرداد بود وروز صدر المتالهین جریان عقلانیت وحکمت اسلامی سابقه دیرینه وپایداری درکشور ما داره این جریان درادوارمختلف دچارتحولات وتفکرات مختلفی شده وبنا داشته که با تکیه براصول مبانی اسلام پاسخگوبسیاری ازبنیادین بشرباشه درهرعصری متناسب با نیازهای عصری ونیازهایی که درجریان اجتماع وجود داشته این جریان در ادوار مختلف دچار تحولات و تصورات مختلفی شده و بنا داشته که با تکیه بر اصول و مبانی اسلام پاسخگوی بسیاری از مسایل بنیادین بشر باشه.در هر عصری متناسب با نیازهای عصری و نیازهایی که در جریان اجتماع وجود داشته این جریان حکمت وعقلانیت اسلامی خودش را بروز کرده، حکمت مشاع، حکمت اشراق، حکمت یمانی، فلسفه میرداماد، حکمت صدرایی و امروز هم جریانی به نام حکمت نوصدرایی، که شکل گرفته و از مرحوم حکیم و مرحوم علامه طباطبایی تا به امروز، مرحوم آشتیانی و معاصرینی که امروز هستن و این جریان را پرچم‌داری می‌کنند امشب بنا داریم در برنامه در باب فلسفه نوصدرایی و ارزیابی این جریان در طول جریان فلسفه اسلامی صحبت کنیم درخدمت دو استاد بزرگوار هستیم جناب آقای دکتر سید یحیی یثربی استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی. آقای دکتر سلام عرض می‌کنم خیلی خوش آمدید.
دکتر یحیی یثربی: منم سلام عرض می‌کنم به بینندگان عزیز و جناب‌عالی تشکر. محبت دارید خیلی لطف فرمودید
آقای دکتر یثربی علیرغم کسالتی که داشتند و عمل چشمی که اخیرا کرده بودند با توجه به این‌که ما یک ماه پیش از ایشان وقت گرفته بودیم برای امروز، لطف کردن و تشریف آوردن از حضورشون خیلی متشکریم. جناب آقای دکتر محمد فنائی اشکوری اشکوری عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی و استاد گروه فلسفه این موسسه. آقای دکتر خیلی خوش آمدید.
دکتر محمد فنائی اشکوری: تشکر، ممنون. سلام عرض می کنم حضور شما و بینندگان فرهیخته این برنامه و جناب آقای دکتر یثربی.
مجری: محبت دارید. سوال پیامکی را من خدمتتون بخونم: به نظر شما آیا ظهور جریان جدیدی تحت عنوان نوصدراییان می تواند به نشاط، کارامدی، توانایی و اثرگذاری فلسفه اسلامی بیانجامد؟ آری؟ یا خیر؟ سایت برنامه هم الان به صورت روزامد هست و نمیدونم چه عبارتی بگم؟ آنلاین هست و الان دوستان من پای سایت هستن و منتظر نظرات شما هستن. بزرگواری به نام آقای مسعود نظر دادن که: فلسفه تا وقتی که نتونه موضوعات روز جامعه را بهبود بده نمیتونه کارامد و روزامد و مفید باشه. سایت برنامه الان میتونید باهاش ارتباط بگیرید و پیامک برنامه هم که در خدمت شما هست هر نظری داشته باشید ما ان شاء الله سعی می‌کنیم امشب در خدمت اساتید مطرح بکنیم و ان شاء الله از این هفته به لطف و تلاش تهیه کننده محترم متن تایپ شده برنامه هم 24 ساعت بعد روی سایت هست و دوستان بتونن استفاده کنند پیام بزارن و بحث را نقد و بررسی بکنند و برای برنامه های آینده ما راهکار و راهبرد ارائه بدند. با توجه به حضور اساتید در استودیو من اطاله کلام نمی‌کنم سرمقاله را ببینید و گفتگو را آغاز کنیم.
متن سر مقاله (صدای گوینده)-دقیقا از چه سخن می‌گوییم؟ دقیقا از چه سخن می‌گوییم وقتی تعبیر نوصدراییان را بکار می‌بریم؟ مشخصا منظورمان چیست وقتی پیشاوند نو را به واژه صدرایی الحاق می‌کنیم؟ آیا نو، حکم اعتلا و آذین برای تفکر صدرایی است یا آوار و انهدام فلسفه صدرایی است؟ آیا نو، نشانه اندراس و انجماد حکمت متعالیه است؟ نشانه کلنگی شدن و کهنگی یافتن آن است؟ نشانه کشف ظرفیت های ذاتیش است؟ نشانه نشاط ماهوی و نامیرایی باطنیش است؟ نشانه چیست؟ این‌ها را از همین آغاز قرار کنیم که اصلی‌ترین پرسش‌های زاویه‌ای امشب باشد. درست پیدا نیست که تعبیر نوصدرایی را که؟ کی؟ و کجا؟ اول بار بر زبان رانده یا بر کاغذ خوابانده است. علی اکبر صادقی رشاد گفتمان فلسفی نوصدرایی را از دهه 20 شمسی، آغاز شده می‌داند که به قول او با علم‌داری علامه طباطبایی و قلم‌داری شهید مطهری نشر گرفته است. عبدالحسین خسروپناه اما نسب نوصدراییان را به آقاعلی حکیم می‌رساند. کسانی دیگر هم حاج ملاهادی سبزواری را معمار تفکر نوصدرایی دانسته‌اند. با این همه تقریبا همگان تصدیق دارند که مجسمه مکتب نوصدرایی علامه طباطبایی است و پس از ایشان بزرگانی چون شهید مطهری و مهدی حائری یزدی نمایندگان شاخص این مزاق فلسفی‌اند. هروقت که کسانی چون زنده یاد سید جلال آشتیانی یا استادانی چون آیت‌الله جوادی آملی، آیت‌الله حسن زاده آملی و آیت‌الله مصباح یزدی را بشود نوصدرایی دانست، این بزرگان را بیشتر صدرایی دانسته‌اند تا نوصدرایی. شاید حق آن باشد که نسل نوپدید انقلاب دیده، دانشگاه چشیده و جهانِ جدید شناخته را برای اطلاق عنوان جریان نوصدرایی اصلح و انسب بدانیم به هرروی در غیاب پژوهش پر و پیمانی که باید شکل بگیرد تا طول و عرض و عمق نوصدراییان را تخمین بزند می‌توان اجمالا و اجالتا می‌توان گفت که جریان مذبور می‌کوشد با تحفض بر مبانی اصول حکمت صدرایی چیزی احیانا به آن بیافزاید مثل بحث ادراکات اعتباری که علامه فقید مبدع آن بود یا چیزی احیانا از آن بکاهد مثل حذف تدریجی باب طبیعیات حکمت متعالیه یا چیزی را احیانا در آن جا به جا کند و تقدم و تاخر ببخشد مثل تقدم بحث معرفت بر وجود که شهید مطهری انجام داد یا چیزی احیانا در باب تاریخ عقل اسلامی بنگارد مثل کاری که عبدالحسین خسروپناه کرد و آن را فلسفه‌ی فلسفه اسلامی نام داد. باری از مرتضی مطهری نقل است که کار علامه طباطبایی را اقدامی اساسی دانسته که فلسفه را در ایران وارد مرحله جدیدی می‌کند. هانری کوربن هم این مسیر تازه‌ی فلسفی را جنبش فلسفی نوین ایران نامیده است. اکنون در روز بزرگداشت ملاصدرا سوال این است که آیا با حکمت صدرایی ولو نو شده و بازسازی شده می‌توان افق‌های تازه و گشوده‌ای برای فکر امروز ایرانی اسلامی به ارمغان آورد؟ آیا بنا به ادعای برخی نوصدراییان، تاسیس علوم انسانی اسلامی در گرو بازپیرایی و نوسازی فلسفه ملاصدرا است؟ و بالاخره این‌که دست آخر به حرف اول بازگردیم دقیقا از چه سخن می‌گوییم وقتی تعبیر نوصدراییان را بکار می‌بریم؟
دکتر فنائی اشکوری اشکوری: …..
تعبیر نوصدرائی تعبیر جاافتاده ای نیست. به نظر بنده صرف افزودن چند مطلب فرعی و حاشیه ای، ایراد به یک مطلب، یا آوردن دلیل جدید یا تعریف تازه لازمه ذاتی کار فلسفی است و به صرف اینها فلسفه وارد مرحله جدیدی نمی شود. بنا بر این، کارهای امثال ملاهادی سبزواری یا مدرس زنوزی و دیگران را نمی توان فلسفه نوصدرائی گفت. اینها جریان جدیدی نیست. اما به یک معنا میتوان آنچه را که در دوره معاصر رخ داده “نوصدرائی” نامید. طرح پرسش های جدید، بازشدن ابواب و شعب جدید در فلسفه مثل معرفت شناسی، فلسفه اخلاق، فلسفه دین و سایر فلسفه های مضاف پدیده جدیدی در فلسفه اسلامی است. این تحول در اثر آشنائی ما بافلسفه غرب و مواجهه با نیازهای جدید زمانه پیش آمده است. فیلسوفان ما می کوشند با استفاده از چهارچوب نظری فلسفهاسلامی و بویژه حکمت متعالیه  موضوعات و مسائل جدید را بررسی کنند. این یک جریان جدید است که مسبوق به سابقه نیست که می توان آن را “نوصدرائی” خواند.
دکتر یحیی یثربی: ببینید نو، به حاشیه نویسی نمیشه گفت نو. من یه مثال میزنم که فیزیک ارسطو شاید ده هزار بیست هزار حاشیه داره به زبانهای مختلف از جمله شاید پانصد ششصد یا هزار حاشیه خود فلاسفه ما نوشته اند ابن سینا و اینا اما این نواوری نیست نو آنجاست که یه افق تازه‌ای باز بشه که ایشان هم اشاره فرمودند. نو باید بیاد یه فضای جدیدی پیش با بگذاره که با اون فضا بشه تحولی ایجاد کرد. پیشرفتی ایجاد کرد، اما نوهای ما همان‌طور که یه قیدی، قفلی به پایش زدیم نوصدرایی یعنی ماندن در صدرا، ماندن در صدرا، و باز ایشان یه نکته‌ای که اشاره کردند من همونو تکرار می‌کنم ببین اینا می‌خوان در فلسفه سیاست یا فلسفه اخلاق دخالت کنن اما باز چارچوب برمی‌گرده به همونجا یعنی می‌خوان از اونجا بگیرن انگار … -یعنی آقای دکتر می‌فرمایید در مبانی معرفت شناسی هستی‌شناسی باید تولید جدید باشه؟
-بعله ببینید معرفت شناسی چیز ساده ای نیست معرفت شناسی درجه ای برتر از هوش عادی انسان هاست انسان عادی معرفت را قبول داره میگه من میدونم این لیوانه توش هم آبه این کاغذه، اما یه درجه هوش برتر و دقت برتر لازمه که این برگرده بگه از کجا می‌دونی اونجا اون لیوانه اون هم آبه؟ معرفت‌شناسی دقت در توان انسانه. انسان در حال عادی به چشمش اطمینان پیدا می‌کنه بعد از ده تا تجربه می‌فهمه که من دور را کوچک می‌بینم پس باید خورشید به این کوچکی نباشه ببین در معرفت‌شناسی ما هنوز در چارچوب‌های قدیمیم.یک ذهن حکیم از نظر کمیت مبالغه آمیز و خوش بینانه‌ایم می‌گیم ذهن حکیم (این تعبیر ملاصدراست) جهانی است برابر با جهان خارج.یعنی عین الان چشم و ذهن من و شما نسبت به این میز چند تاکاغذ است چند تا لیوان چطور هر چه در جهان هست در ذهن ماست کل جهان هم هر چه دارد توی ذهنمان یک حکیم است این یک اصل،اصل قدیمی سنتی برای  افلاطون،ارسطو است نه برای اسلام اما دومین مطلب ما این است که یقین حکیم نقیضش محال است  یعنی حکیم که میگویداین آب است محال است آب نباشد شما این دو تارو بهم بچسبانید. 1-خوشبینی در کمیت که هر چه هست این آقا می‌داند «از قعر قیرسیاه تا اوج زحل کردن همه‌ی مشکلات عالم را حل» چون حق هم دارند چون جهانشان کوچک بود ارسطو یا ابن سینا یا ملاصدرا فکر می‌کردند این‌جا مرکز جهان است وآن آبیه بی‌ستاره هم ته جهان است.با چشم غیر مصلح می‌شه همه‌ی انسان ها ته جهان را ببینن حق دارد بگوید از این جا تا اون جا 4تا عنصر آب، آتش،خاک،باد، نه فلک داریم. اما این جهان امروز این نیست جهان امروز سرو تهش معلوم نیست از کجا می اید و به کجا می رود عقل می‌خواستیم نه فلک را درست کنیم فاتح جهان را بخوانیم پس بنابراین تمام می‌کنم عرضم را بنابراین دو تاخوش‌بینی اساس معرفت‌شناسی ماست که از یونان به ارث بردیم 1-خوش‌بینی حکیم همه چیز را می‌داند دوم این‌که دیگه هر چی حکیم می‌داند  دیگه بی‌برو و برگرد ندارد و همین باعث می‌شود دیگه حرکت نکنیم اگر کسی جرات می‌کند نقض کند ملاصدرا را همه چپ چپ نگاه می کنند. میگن چه گستاخ چرا یعنی چه این از معرفت شناسی است پس ما اونوقت نو میشیم که در این معرفت شناسی دخل و تصرف کنیم  علم شما اندک و بالاتر از دانا و دانایی دیگر است ما به رشد دانش خود از نظر کمی فکر بکنیم در حاشیه و چارچوب گیر نکنیم حاشیه نویسی کار خوبی است مخصوصا در آموزش هرکسی که مثلا ….اما راه جدید در پیش پای طرف نمی‌گذارد.
به همین معنایی که حضرت عالی فلسفه‌ی نو صدرایی را فرمودید یک گام جلوتر از معنای مصطلح بود آقای دکتر یثربی می‌فرمایند که  همین معنا تقیدو توقف در فلسفه‌ی صدرایی دارد و دوباره نمی‌تواند فلسفه‌ای نو را ارائه بدهد چون گذر از آنچه پیشین بوده وممکن است نقد برآن وارد باشد در آن انجام نشده است. آقای دکتر یثربی یک جایی فرموده بودند که بزرگانی رادر غرب، مثلا در سن  60 جلسه ای برایش می گیرند وبرای یادمانشان نقض جدی  درباره ی او انجام می دهند  این جریان نو صدرایی  برای گذر از صدرا باید کاری بکند نباید کاری بکند؟ یا نکند؟  نقد می‌کند؟ و نقد نمیکند؟  این تقیدی که ما در فلسفه نو صدرایی می‌گذاریم چیه؟ می‌توانند بگن فلسفه نو چی هست؟ فکر می‌کنم اساس حرف آقای دکتر یثربی هم همین باشد برای این تقید.
دکتر یثربی: ذوقی این حرف را زد و دیگر جا انداختند و…
دکتر فنائی اشکوری اشکوری: من عرض کردم که تعبیر “نو صدرایی”هنوز یک تعبیر استانداردو پذیرفته شده در حوزهفلسفهاسلامی نشده است.اما همانطور که عرض کردم مباحثی جدید،ابوابی نو و شعبه های جدیدیطرح شده و فلسفه ورزان ما بر روی آن کار می‌کنند و در جدید بودن آن تردیدی نیست. چون چارچوبهای بنیادی هستی شناختی و معرفت شناختی این مباحثصدرایی است به آن نوصدرایی می توان گفت.
مجری: آقای دکتر می فرمایند که چرا از صدرا گذرنکردند
دکتر یثربی: خب اگر گذربکنندکه دیگر نوصدرایی نمی شه بحث بر سر نوصدرایی می‌کنیم. اگر بخواهد صدرایی باشد یعنی چی؟ یعنی چارچوب کلی ملاصدرا حفظ شده است نو است چون حرفهایی هست که در آنجا بحث نشده است. ملاصدرا درباره ی فلسفه ی تاریخ بحث نکرده است. حالا اگر بیاییم آن ارکان و اصولی که در فلسفه ایی که ملاصدرا گفته است را فروبریزیم حال دیگر نوصدرایی نیست.فلسفه ی ما واردیک فلسفه و دوره ی جدیدی میشود. حال اگر شخص خاصی این کار را بکند به اسم او تمام می‌شود اما آیاچرااین کار نمیشود. شما پرسیدید که آیاباید بشود یا نشود؟ این دستوری نیست. ملاصدرا این نظام فلسفی را آورده است
مجری: منظورم بایسته ، نباسته است.
دکتر فنائی اشکوری اشکوری: ملاصدرا فلسفه ای را آورده که در آن تبیینی از هستی دارد برپایۀ اصولی مثل اصالت وجود، تشکیک وجود، وحدت وجود، حرکت جوهری، جسمانیت الحدوث بودن و روحانیة البقا بودن نفس انسان. اینها ارکان فلسفه ی ملاصدراست. شما که می‌خواهید فلسفه تحول یابد  توجه دارید که فلسفه با شعار تحول پیدا نمی‌کند. راه تحول در فلسفه چیست؟ راهش این است که مثلا نشان دهید که اصالت وجودی که ملاصدرا می‌گوید دارای خلل است و حرکت جوهری او فلان ایراد را دارد. سپس نظریه ملاصدرا را کنار بگذارید ونظریه‌ی بدیل یا بدیعی را جایگزین کنید. خوب، اگر این کار صورت بگیرد فلسفه ی ما وارد مرحله ی جدیدی  میشود. این که بفرمایید فلسفه متحول نشده یا چرا نشده مشکلی را حل نمی کند. شما کمک کنید که انجام شود. نمی توان دستور داد که بیایید نظریه پردازی کنید. کسی به فلسفه جدیدی بالاتر از ملاصدرا هنوز نرسیده؛ یعنی هنوز فلسفه ی ما از ملاصدرا عبور نکرده است.چنانکه گفتم هنوز در فهم ملاصدرا مشکلاتی هست. هنوزهمه‌ی فلسفۀ ملاصدرا تجزیه وتحلیل نشده است چه برسد که از آن عبور کنیم. من طالب پیشرفت فلسفه هستم یعنی اگر کسی بیاید و نظریه جدیدی بدهد، خوش آمد باید گفت، تشویق باید کرد؛ منتها این کار صورت نگرفته است. خوب، چرا نگرفته است؟ یک دلیلش این است که فرمول نوآوری را شاید (بلکه ‌صد در صد) نمی دانیم. منتهی خطوط کلی ای را می توان به عنوان هدایتهای عام اشاره کرد. بنده مقاله ای نوشته‌ام تحت عنوان “نوآوری در فلسفه و فلسفه نوآوری”. در این مقاله بعضی از اقدامات و تدابیری که ممکن است یا لازم است برای تحول در فلسفه انجام دهیم ذکر کرده ام. مثلا باید در آموزش فلسفه ما تجدید نظر بکنیم. باید در نحوه‌ی نگرش خود به آراء گذشتکان تجدید نظر کنیم.همین تعصب داشتن نسبت به دیدگاه گذشتگان خود مانع نوآوری است. البته من معتقدم این قضیه کلیت ندارد. یعنی فلسفه ورزان ما، دست کم بسیاری از آنها چنین تعصبی ندارند. حتی کوشش می کنند نقد کنند. تلاششان را هم می‌کنند، ولی ملاصدرا یک مرحله ای است که نمی توان براحتی از آن گذرکرد؛ کما اینکه از ابن سینا تا سهره‌وردی نیز فاصله‌ی قابل توجهی بوده و یک نابغه‌ای مثل سهروردی لازم بوده است تا این کار را بکند. ازسهروردی تا ملاصدرا نیز همینطور بوده است. ما می توانیم تسریع بکنیم این حرکت را، با همان چیزهایی که من عرض کردم و در واقع کاراهایی که برای نو آوری لازم است. یکدسته مسایل رویکردی و روشی است و یک دسته مسائل  آموزشی و فکری و همینطور اجتماعی و فرهنگی.
مجری: اینهایی که به مسائل نو صدرایی واردشده اند با آن تعریفی که شما دارید آیا تونستن مسایل روز و جریان اجتماعی را مدیریت بکنند و وارد این حوزه بشوند یا نه؟
دکتر فنائی اشکوری اشکوری: مهم گشودن یک باب است؛ اما این که این باب بسته شود و به سرانجام برسد آن هم در فلسفه، چیزی است که نباید دست کم در کوتاه مدت انتظار داشت. کار تئوریک نظری و فلسفی زمان بر است. مهم این است که این کار شروع شود و به لوازمش پایبند باشیم و با اشتیاق این کار را ادامه دهیم. اما اینکه به کجا می‌رسیم؟ کی می رسیم؟ این ها فرمولش دست ما نیست. مثل سایر علوم باید کوشش ها بشود تا به نتیجه برسد. مهم این است که پرسش طرح شود و جدی گرفته شود و به دنبال پاسخ بگردیم. اینکه پاسخ بدست می آید یا نه و چه زمانی، این دست ما نیست.

دکتر یثربی: ببینید آقای فنائی اشکوری من خیلی تشکر می کنم که شما نکته های خوبی مطرح می کنید. ایشون فرمودن که ملاصدرا رو ما نفهمیدیم هنوز خیلی جاهاشو. اینو من قبول ندارم بالاخره کی میخوایم بفهمیم؟ الان چهار قرنه اگه نفهمیدیم پس تا قیامت هم نخواهیم فهمید. این سبک بعضی از سنتی های ماست از قدیم فکر میکنن هرچی معرفته در فلان کتابه اون فلان کتاب رو هم فقط من میفهمم. از این قدیمی ها هنوز هم زنده داریم که مدعین که مگر هرکس میتونه بفهمه؟ اگر هرکس نمیتونه بفهمه اصلا برای چی نوشته شده؟ اما مسئله ما این است راه روشنه ما امروزه بخواهیم انرژی هسته ای داشته باشیم فرمولش در دنیا کشف شده از صفر شروع نمی کنیم. ما بخواهیم تحول پیدا کنیم فرمول داریم ما باید اول اجازه بدیم نقد شه. نقد کاستی ها را مشخص میکنه وقتی کاستی ها مشخص شد قدم دوم را برداریم یعنی کاستی ها را تبدیل کنیم به مسئله. مسئله یعنی بن بست، یعنی مشکل. بگیم آقا بررسی کردن فلسفه ما را این 20 تا بن بست را داریم چجور این 20 تا بن بست مشخص شد. این 20 تا بن بست را بدیم به پژوهش، بگیم آقا این بن‌بست‌های ما هستن پژوهشگر می‌تونی حل کنی؟ هرکی حل کرد تشویق کنیم حل نکرد بدیم به پژوهشگران دیگه گاهی ده هزار پژوهش جواب میده در حوضه
مجری: آقای دکتر پژوهشگری نشسته بر سر اینکه نقد کنه فلسفه ملاصدرا رو؟
دکتر یثربی: منم همونو میگم ما ( اجازه بده عرضم تموم شه) ما این قدم ها را حاضر نیستیم برداریم ما از نقد فرار می کنیم من همین در خدمت شما نشستم یک کتابی دارم به نام حکمت متعالیه در مقایسه با پیشینیان و دستاورد ملاصدرا و ارزیابی دستاورد ملاصدرا. این کتاب دو سال هست چاپ شده درسته؟
مجری: بعله.
دکتر یثربی: حکمت متعالیه را اونجا نقد کردم اما من از این نقد هایی که داشتم تشویقی نمی بینم یه جا مطرح بشه آقا ایشون اومده نقد کرده اشتباه کرده. این خودش راه گشاست جدی بگیریم نقد را. نقد کرده اما این جا را متوجه نشده کلا متوجه نشده . نه اصلا سعی میکنیم اونو بزاریم کنار اصلا نقد را مطرح نکنیم
مجری: (نقد نقد بشه)
دکتر یثربی: خریدار نیستیم در نتیجه جامعه ما کاستی هاش رو نمیشناسه جامعه فلسفی ما چون کاستی هاشو نمی‌شناسه پژوهش جدی نداره. پژوهش نامه های ما چه رساله های دانشگاهی چه پژوهشه پژوهشگاه ها مسئله ها را ما خودمان میسازیم. آقا علیت از نظر ابن سینا برو مطالب ابن سینا رو نقد کن بشه رساله بشه علیت از نظر ابن سینا. ما نمیخوایم. علیت از نظر ابن سینا در مقایسه با سهروردی. رساله دیگر علیت از نظر سهروردی در مقایسه با ابن سینا. خب ببینید همش دور موجودیمان میچرخیم حاضر نیستیم بگیم این موجودی ما (یه نمونه میگم در یه دقیقه تمام می کنم) من یه مقاله ای نوشتم دو سه جا هم چاپ شده. نوشتم دادم که آقا ما از این حد ارسطویی بگذریم جنس و فصل. جنس و فصل بر اساس ماده و صورت بود. ماده و صورت هم بر این اساس بود جسم این آب جزء نداشته باشه الان معلومه این آب مرکب از مولکول و اجزا و ایناست دیگه جنس و ماده و صورتی لازم نیست یه افسانه ای فرض کنیم جنس و فصل هم در تعریف آب دیگه معنی ندارد. بیایم به فکر یه تعریف جدید باشیم. میدونی اینو مثلا من در مجله ای که خودم عضو هیئت تحریریه بودم نتونستم چاپ کنم. چون قانونش اینه بدیم به داوری. دادن به داوری همه گفتن نه آقا جنس و فصل رو به فلسفه اسلامی بهم میریزه چه جنسی چه فصلی؟ یکی از داوران یه روز آمد گفت: فلانی تو میخوای یه (مثلا با شوخی گفت) انقلابی بکنی ولی ما قرص این جا وایسادیم نمیشه. ببین هنوزم ما میگیم انسان یعنی حیوان ناطق. آب یعنی جوهر ال مثلا یه جوهر روان. آقا با این چه چیزی از آب شناخته میشه؟ خودمونو فریب ندیم. در منطق ما یه مقاله نوشتن تجربی بود به تجربه توجه داشت به عینیه. الان کلا شده انتزاعی. خب اینارو اجازه بدن از همین امکاناتی که خدا الحمدالله بی نهایت به ما داده ما بیایم 10 جلسه ملاصدرا رو نقد کنیم و دوستان بیان جواب بدن. اما اینارو میدان نمیدن میگن از این حرف نزنید فقط بیاید بگید اصالت وجود از نظر ملاصدرا چه گفته خب اینو یه میلیون بار گفتیم. من اصالت وجودش رو هم نقد کردم اون یکی رو هم کردم. نقد خریدار باید داشته باشه. آخرین عرضم تحقیق در جامعه باید با آگاهی و مناسب باشه تحقیق رو باید مدیریت کنیم یعنی نقد ها رو پیگیری کنیم نقد ها رو تبدیل به مسئله کنه مسئله ها را به پژوهش بده و جواب بگیره. این روند در جامعه ما راه نیفتاده.
مجری: من می‌خواستم یه سوال بپرسم اما قبلش نظرات مخاطبین رو بخونم که الان رو سایت اومده آقای زند فرمودن که: مگر ملاصدرا و فلسفه اسلامی صدرایی با پیشوند نو بتواند کاری کند. خانم مقیسه فرمودن که فیلسوفان ایرانی می خواهند که مثل غربی ها که نوهگلی، نودکارتی و شاید نوهایدی گری را راه انداختن، طرحی نو دراندازند و البته شاید هم موفق شوند. آقای معرفت فرمودن که: فقط چون سال های سال از نظریات ملاصدرا میگذرد حالا نتیجه‌گیری‌های جدید را یه کلمه نو به آن اضافه کرده‌اند. و کسی از شماره تلفن 912….1039 فرمودن که بهتر نیست فلسفه های تاریخ گذشته را رها کنید و هرچه می خواهید را از راه علم و دانش بجویید. از شماره 0918 …. 3459 فرمودن که: آیا فلسفه اسلامی به تنهایی براورنده تمام نیاز های بشر حتی غیر دینداران هم می باشد؟ البته بعضی از این نکات به موضوع برنامه ارتباط نداره بخاطر احترام دوستان این ها رو میخونیم که ارج نهاده بشون که تشریحی برای ما فرستادن. و از شماره 6663 فرمودن که نو بودن فلسفه به نو بودن چارچوب فلسفی است نه به نو بودن مباحث و موضوعات جدید یا جواب جدید مشکلات قدیم. که این هم نکته ایه. حضورتون عرض کنم که من سوال بپرسم یا شما نکته ای رو ….
دکتر فنائی اشکوری اشکوری: نه، نکته ای دارم.
مجری: بفرمایید:
دکتر فنائی اشکوری اشکوری: آیا ما لازم  است در فهم ملاصدرا کار بکنیم یا نه؟ ببینید دو تا بحث در اینجا هست: یکی اینکه آیا باید نوآوری کرد یا نه؟ من صددرصد طرفدار نوآوری هستم. ولی آیا نوآوری معناش این است که سنت را نفهمیم و به آن بی اعتنایی کنیم؟ خیر. هم باید سنت را بفهمیم و هم باید نوآوری داشته باشیم. بدون تسلط بر سنت، نوآوری ممکن نیست. با کار کسانی که در سنت متوقف میشوند فلسفه به پیش نمیرود. کسانی هم که بدون توجه به ریشه و سنت بخواهند نوآوری کنند، نوآوری نخواهند داشت.بنده تعبیر نفهمیدن را بکار نمی برم. سخن در کشف زوایای و نتایج و لوازم یک نظام فلسفی است. من به شما عرض می کنم ملاصدرا که چهار قرن پیش زندگی می کرد، حکمای یونانی مثل ارسطو و افلاطون که حدود 2500 سال پیش زندگی می کردند هنوز در دنیا هر ساله آثار زیادی از کتاب و رساله و مقاله دربارۀ افکارشان نوشته و منتشر می شود و کنفرانس های زیادی راجع به ارسطو و افلاطون برگزار میشود. بازخوانی ارسطو، بازخوانی افلاطون، تعبیر و تفسیر جدید از افلاطون و ارسطو و دیگر فلاسفه چیزی است که در تمام دنیا رواج دارد. فقط در فرهنگ ما نیست که کوشش می کنیم که سنت را درست بشناسیم و البته در این کار هم کوتاهی ها و نواقص زیاد است. ما از این جهت حتی کندتر از دیگران حرکت می کنیم. آنچه که اشکال دارد توقف در سنت است نه تعمق در سنت. شناختن سنت و بازشناسی دقیق تر سنت در پرتو دستارود های جدید کاری ضروری است.ببینید در غرب حتی درباره فیلسوفان جدید مثل کانت و هگل و هایدگر و ویتگنشتاین چقدر مطالعه و تحقیق و تفسیر می کنند. چند هزار کتاب و مقاله میخواهید ببینید راجع به کانت نوشته شده؟ حتی درباره فیلسوفان معاصری مثل جان رالز که کتاب The Theory of Justice(نظریه عدالت) را نوشته ببینید چقدر مقاله و کتاب در تجزیه و تحلیلش منتشر شده است.  بنابراین،آنچه که مذموم است این است که ما مقلدوار حرف گذشتگان را بخوانیم و به آنها قداست ببخشیم و  فکر کنیم این فیلسوف و اندیشه حق مطلق است و نمی شود دست به ترکیبش زد. این رویکرد دشمن تفکر استو با فلسفه ورزی تناقض دارد. ولی اینکه کوشش کنیم مقصود آنها را بفهمیم و لوازم و نتایج سخنانشان را کشف بکنیم، برای پیشبرد علم ضروری است. هیچ عالمی نمیتواند در علمی قدمی بردارد بدون اینکه قدم راسخی در تاریخ آن علم داشته باشد و بداند که گذشتگان چه کرده اند و حالا ما چه گام‌هایی باید برداریم.
نکته‌ی دیگرم بحث نقد است. بنده از افرادی هستم که بیشتر کارهایم جنبه نقدی دارد. در یکی از کتاب هایم با عنوان مقدمه‌ای بر فلسفه ی اسلامی معاصر دوازده تن از فیلسوفان معاصر را معرفی و برخی از اندیشه هایشان را نقد کرده ام، نقد اساتید بزرگی که بسیار برایشان احترام قائلم. نقد منافاتی با احترام ندارد. آن تعصبات ومحدودیت هایی که جناب آقای دکتر یثربی اشاره می فرمایند درست است و واقعا در جامعه ما وجود دارد. هنوز نقد همگانی نشده و به فرهنگ عمومی تبدیل نشده‌ است. خیلی ها از نقد کردن و نقد شدن وحشت دارند. اما چنین نیست که نقد نداشته باشیم. بسیاری از فلسفه ورزان ما نقد های جدی در دهه های اخیر منتشر کرده اند. یکی از نقدهای عمیق و گرانسنگ بر فلسفه ملاصدرا و علامه طباطبائی، نقد کتاب نهایت الحمکه است که با عنوان تعلیقه علی نهایة الحکمة منتشر شد و باب نقد را بروی بسیاری گشود و ضمن نقد حرفهای جدیدی را هم طرح کرد. اما چنانکه گفتم تفکر، علم و فلسفه دیربازده است. گندم نیست که پاییز بکاریم و بهار درو کنیم. اما اینکه آیا اساسا فلسفه لازم است یا نه و چه انتظاری باید از فلسفه داشته باشیم بحث دراز دامنی است. فلسفه چیزی نیست که فقط اختصاص به ما داشته باشد. همۀ دنیا دنبال فلسفه هستند. علم، تکنولوژی و هیچ چیز دیگر هرگز جای فلسفه را نمیگیرد و کار فلسفه را نمی کند.
مجری: نمیخواهیم به اس ام اس ها بپردازیم
دکتر یثربی: همیشه نقد را بی‌احترامی به سنت می شمارند. حرف شما مرا به یاد آن انداخت که ما نه تنها بایدگذشته را بفهمیم بلکه بایدکاستی هایشان را هم پیدا کنیم. افرادی هستندکه معتقدند نمی توانیم بفهمیم. نمیتوانیم بفهمیم پس باید چارچنگ همین جور بمانیم که.
مجری: آقای دکتر ما میتوانیم بگویینکه نوصدرایی ها به دنبال همین مفهوم هستند که ضمن این که گذشتگان را نقد می کنند  آنها را میفهمند و می خواهند استخراج کنند.
دکتر یثربی: اگر از من بپرسید اسوه و نمونه نوصدرایی ها مرحوم طباطبایی است که مطرح شد. کارهای جدیدی کرده که به صدرایی ربط ندارد. مثلا با مارکسیسم مبارزه کرده است اما بقیه اش صدرایی است. کارهای جدید را هم در همین چارچوب انجام داده است. من همان منطق را مثال می زنم ما  اگر توانستیم از این ماده و صورت ارسطویی عبور کنیم …. ببینید دنیا می‌آید تحلیلی نگاه میکند. تحلیلی نگاه کنید. هر وقت تحلیل هایی در می‌یابیدکه آن متن ارسطو را فلانی این طور ترجمه کرده است یا تفسیر کرده است. درست نیست ولی ما به عنوان یک چیز مقدس نگاه میکنیم که دست نزنیم… ما هنوز یک نگاه تحلیلی به فلسفه‌امان جرئت نکرده ایم بندازیم، که ببینیم آقا یک آدم، در یک جا برای اثبات علم خدا میگوید بسیط الحقیقه کل الاشیاء یعنی حقیقت بسیط همه چیزاست. اولا چه کسی میداند که بسیط الحقیقه چیست؟ قبول اینجا قبول. اما آنجا که به آفرینش خدا میرسیم میگویند خدا جز یک چیزنمی تواند بیافریند چون با چیزهای دیگر سنخیت ندارد. تو میگفتی همه چیز است آن وقت ده صفحه آنورش هست. ده صفحه اینورش هست.
مجری: کاش این شبهه را مطرح نمیکردید. چون آقای دکتر فنائی اشکوری مجبور میشه پاسخ بده
دکتر یثربی: یک نگاه تحلیلی، هنوز یک تاریخ تحلیلی از فلسفه نداریم که بگوییم ابن سینا این حرف را ازکی گفته، سهره وردی این حرف را از کی گفته… ملاصدرا این مطلب را ازکجا آورده است. همه اش فکر میکنیم خواب نما شده‌اند و یکی شده است اشراق… یکی شده است حکمت متعالیه…
هنوز از ….. که نخستین بنیانگذار فلسفه اسلامی است یک مجموعه آثار منظم دست دانشجو نداریم. بودجه هم بی حد و حساب، همین موسسه های خیلی کوچکی هستند که بودجه میلیاردی دارند. خب بگذاریدکار کنیم دیگر. سنت را بفهمیم، نقد بکنیم، نو‌آوری کنیم. یا علی!
مجری: یه چند دقیقه فرصت داریم… نکته‌ای که آقای دکتر یثربی در باره ی این شبهه فرمودند… مخاطبان را دعوت میکنم به کتب مبسوط که این شبهه را که معارضه است مطالعه کنند.
نکته ای که ایشون دارند که فلسفه صدرایی اساسا ظرفیت زایش جدید را نداشته… حرف اساسی ایشون اینه و نظر عده ی دیگری… بنا براین نوصدراییان در یک فضایی افتاده‌اند که شاید ظرفیت پاسخ گویی برای مسائل روز جامعه و روز آمد کردن و عصری کردن فلسفه را نداشته باشند من بنا براین سوال می خواهم بپرسم که این فلسفه صدرایی و نو صدرایی به آن مفهومی که شما فرمودید آیا توانسته درعرصه اجتماع پاسخگو و کارآمد باشد و فلسفه‌ را در پاسخ گویی به نیازهای اصلی جامعه وارد کند
دکتر فنائی اشکوری: اول عرض کنم نقد سنت که آقای دکتر فرمودند بنده هم قبول دارم لازم است و باید نقد کنیم. عملا هم به آن پایبند هستم و این کار را می‌کنم. حتی مقاله ای نوشتم در نقد برخی ادله حرکت جوهری. نمی¬خواهم بگویم اشکالات من وارد است یا نه! ولی اقدام به این کار کردم؛ چاپ هم شد و کسی بنده را محاکمه نکرد. پس باب نقد باز است و کسی که اهلش هست می تواند وارداین گود شود.
مجری: مدیریتی نیست برای نقد برای پژوهش
دکتر فنائی اشکوری:بله، بنده این را قبول دارم و گفتم نقد به فرهنگ تبدیل نشده است، اما در فلسفه ما جاری بوده و هست. همین مثال ماده و صورتی که آقای دکتر فرمودند که از زمان ارسطو مقبولیت عام یافته، می دانیم که سهروردی آن را نقد کرده و در بحث تعریف هم نوآوری کرده است. اما اینکه فرمودند فلسفۀ صدرایی ظرفیت برای نوزایی ندارد، توجه داریم که فلسفه جای شعار دادن نیست. شعار اگر در عالم سیاست تاثیر گزار باشد، در فلسفه هیچ وزنی ندارد. در فلسفه کسی که ادعایی میکند باید دنبالش برهان بیارورد. باید بگوید فلسفۀ ملاصدرا به این دلیل ظرفیت برای توسعه ندارد. باید دلیلش را ارائه کند! این تازه نیمی از راه است. آنوقت من میپرسم که بسیار خوب، حالا جایگزین شما چیست و شما کدام نظام فلسفی را جای فلسفۀ ملاصدرا میگذارید که از درونش فلسفه های اجتماعی استخراج شود؟ باید فلسفه برتر و کارآمدتری را عرضه کند. توجه میفرمایید؟ بنابر¬این،سخن عامیانه و شعاری ارزشی ندارد! اگر بحث فلسفی است باید نشان داد که فلسفۀ ملاصدرا مثلا به دلیل نظریۀ اصالت وجود یا نظریۀ حرکت جوهری یا هر نظریۀ دیگرش با توسعه و تحول و پیشرفت ناسازگار است.
اگر کسی ادعا کند که فلسفۀ ملاصدرا یا فلسفۀ اسلامی بطور کلی با پیشرفت مخالف است و ظرفیت برای توسعه ندارد، می گویم بسیار خوب، حالا کدام فلسفه ظرفیت دارد؟ شما آن را ارائه دهید؛ اگر دیدیم واقعا بهتر است ما از آن فلسفه استقبال میکنیم. فلسفه ملاصدرا و هیچ فلسفه دیگری برای ما قداست ندارد. ما دنبال دلیل هستیم. فیلسوف حقیقی دنبال دلیل و برهان است. نه پیوند وفاداری با ارسطو امضا کرده، نه با افلاطون، نه با ملاصدرا و نه با هیچ کس دیگری. فقط باید به برهانو منطق وفادار باشد!شما برهان و منطقت رابیاور و نشان بدهکه این نظام فلسفی نا کارآمد است و جایگزینشفلان نظام فلسفی است. بنده قول می دهم آزاد اندیشان این را خواهند پذیرفت.
مجری: آقای دکتر در خدمت شما هستیم
دکتر یثربی: اولا این دوتا دومرحله ی جداگانه هستند. همانطور که توضیح دادم اول باید نشان داده شود که کارآمد است. بعدباید کاستی ها ش مساله بشه و تبدیل بشه به مساله های علمی و پژوهش بشه
مجری: این ناکارآمدی نشان داده شده است؟
دکتر یثربی: من معتقدم، نه!

دکتر یثربی: من معتقدم نه .من اصلاً تلاشی ندیدم ،اگر بشه همکارها ،نه اینکه سیاست بگه نه ،سیاست بودجه هم میده بکنید این کار را ،امّا همکاران ما ،روح افکاری که حاکمه ،این راه را به این کار نمی‌ده.
مجری: پس خود کسانی که فلسفه کار می کنند وارد این کار نشدند؟
دکتر یثربی: امّا،امّا نمونه‌ی ناکافی بودنش .برادر،این دلیل ضعف ارسطو نیست .اگر نیوتون در زمان ارسطو بود و به اندازه‌ی ارسطو مطلب می‌نوشت آدم بزرگی بود ،از نیوتون امروزی هم بزرگتر بود .امّا ببینید،این چیزی آورده الان به درد می خوره، شما با اون طبیعیات نمیتونین این باشه .بر اساس اون طبیعیات اصلاً از کره ماه به بالا نمی شه عبور کرد .فلک قابل خلق و انتیام نیست .حتی در معجزه معراج ما گیر می کردیم چه جوری گذشته .
امّا الان با این فیزیک جدید می شه این جرأت داد که بگی آقا به کره مریخ هم برید .ملاصدرا می گه متکلمین الهیاتشون ضعیف بوده چون طبیعیاتشون ضعیفه .آیا الان طبیعیات ملاصدرا رو شما قبول دارید ؟
مثلا عرض می‌کنما ،هیچ آدم عاقلی الان نمی تونه بگه همون طبیعیات درسته پس بنابراین همون حرف خود ملاصدرا که می گفت متکلمین چون طبیعیات نمی دانند پس الهیاتشونم ضعیفه ،پس خود جناب ملاصدرا هم اون طبیعیاتی که با اون کار می‌کرده فیزیکی نیست.
مجری: خوب این طبیعیات ملاصدرا به امروز حذف شده خصوصاً بعد از علامه ،دلالت بر اینکه نقد داره می‌شه نیست ؟ تا اون مفاد نا کارآمدیش داره حذف می شه ؟
دکتر یثربی: آقا ،صحبت سر کارآمدیه .ببینید اون فلسفه مبتنی بر یه طبیعیاتیه که به قول خودش اثر می ذاره رو فلسفه ،خودش می گه متکلمین ضغیفاً چون طبیعیات ضعیفه .ببینید یک نمونه از استدلالها رو به شما بگم.
مجری: بنده سوال آخر رو بپرسم در حد یک دقیقه از حضرت عالی ،در حد یک دقیقه که بحثتون جمع بشه .
دکتر یثربی: بفرمایید .
مجری:  فلسفه ملاصدرا از حیث مبانی ،من وارد روش ها و غایات و این ها نمی شم ،از حیث مبانی ،حذفی شناسی ،انسان شناسی و خدا شناسی و معرفت شناسی توان زایش داره یا نه ؟ممکنه شما بگید تو روش ها ،ساختار باید تغییر و تحول درش صورت بگیره،یعنی این ملاصدراییان اگر بگن ما بر این ها تکیه می کنیم.
دکتر یثربی: بله من یک دقیقه می گم شما هم یک دقیقش‌ رو بفرمایید .این نکته باز بر میگردد از اونجایی که ما هنوز گذشته گراییم.زایش مال ذهن انسان امروزیه ،توجه فرمودید.تمدن جدید را ذهن ارسطو نزاییده،توجه فرمودید،انسان جدید زاییده است.ما می‌تونیم فلسفه جدید و کار آمد رو بوجود آوریم و مجبور نیستیم که از ابن سینا مسئله انتخابات و مشکلات انتخابات امروزمون رو بپرسیم،ملاصدرا انتخابات نمی دونه که ،اصلاً مطرح نبود درسته ؟ پس بنابراین اینو باید از فیلسوف امروز بپرسن اگر در جامعه بخواهیم یک جامعه مدنی سالم داشته باشیم باید چه کار کنیم ،توجه بفرمایید . پس بنابراین نگید اون زاییده است .پس باید بگیم زایش از آخرین ارزن باشد .
گذشته‌گرا بودیم همیشه،گذشته هر استاد از شاگرد رو مهم تر می گرفتیم،ارسطو از ابن‌سینا مهم‌تر.امّا دنیای امروزی دنیاییه که هر شاگرد از استاد باید یک قدم بزنه جلو.
مجری: خیلی متشکر ،آقای فنائی اشکوری در حد دو دقیقه یا یک دقیقه .
دکتر فنائی اشکوری:بله. بنده فکر می کنم مسئله فلسفه وانتظار ما از فلسفه به صورت نا درستی طرح شده است.این پرسش که که “آیا از فلسفه ملاصدرا نظامی در می آید که ما مشکلات اجتماعیمان را حل بکنیم”پرسش درستی نیست. مگر تنها سرمایه معرفتی ما فلسفه ملاصدراست؟ کدام فیلسوف ادعا کرده است که همه مشکلات را می توان بافلسفه حل کرد؟  اگر از فلسفه ملاصدرا می خواهیم ترافیک و آلودگی هوا و انتخابات را حل کند، اساسا صورت مسئله را غلط طرح کردیم. ملاصدرا و هیچ فیلسوفی چنین ادعایی ندارد. از  اصالت وجود و تشکیک وجود و اتحاد عاقل و معقول وهیچ اصل فلسفی در هیچ نظام فلسفی این گونه راه حل ها در نمی آید. اگر کسی چنین انتظاری از فلسفه داشته باشد انتظار نابجایی است.
مجری: آقای فنائی اشکوری مدنیت جدید محصول انسان شناسیه جدیده نه اصالت جدید ،انسان شناسیه جدید .
دکتر فنائی اشکوری اشکوری:همین را می خواهم عرض کنم. فلسفه بخش های مختلف دارد، مانند هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی. فلسفه چارچوب کلی و عقلانی را به ما می دهد، نه حل همه مسائل جزئی را. فلسفه مااز این جهت نیرومند است. اما رسالت مهم فعلی فلسفه ما ارائه فلسفه های مضاف است. یک چالش فکری ما علوم انسانی است. ما از منابع و سرمایه های مختلفی که داریم باید استفاده کنیم. مهمترین این منابع، آموزه های دینی، فلسفه سنتی، فلسفه های دیگر، علوم و تجربه بشری است. از مجموع این منابع ما می تونیم راه حل برای مشکلات خود را پیدا بکنیم و فلسفه یکی از مؤلفه هاست.
مجری:  وقت ما تمومه ،خیلی متشکر ، از بینندگان محترم تشکر می کنم چون وقتمون تمومه ،اشاره می کنند .از شما خداحافظی می کنم ،از مهمانان بزرگوار جناب آقای دکتر سیابی ،جناب آقای دکتر فنائی اشکوری اشکوری تشکر می کنم. نتیجه پیامک هم شست و پنج درصد جوابشون مثبت بوده نسبت به تأثیر فلسفه و ظهور جریان ملاصدرایی و سی و پنج درصد هم پاسخشون منفی بوده نسبت به شکل گیریه چنین جریانی و اثر گذاری در کارآمدیه جریان فلسفه اسلامی .
خدا نگهدار شما .

 

 

شما همچنین ممکن است مانند بیشتر از نویسنده

یک پاسخ بفرست